دیشب اینجا برف اومد! یه برف خیلی قشنگ و آروم و ملایم ، رفتیم قدم زدیم زیر برف و یه مقدار خرت و پرت خریدم و بازم قدم زدیم و دو ساعت بعد برگشتم اتاق ، هوا هم سرد بود ، تا حدود ساعتای یک که بیدار بودم هنوز داشت برف میومد. 

صبح که بیدار شدم چِشَم به کوهای اطراف افتاد که پر بودن از برف ، و درختا هم همینطور ، یه عکس گرفتم ازشون؛ نزدیکای ظهر هم دوباره برف شروع شد و تا عصر بارید؛ چند تا اسلوموشن گرفتم از بارش برف.

امشب بعد از شام ، دو تا از وویس هایی که پارسال اوایل زمستون از شعرخوندن خودم توی اتاق گرفته بودم رو پیدا کردم ، دو تا از شعرای ابتهاج رو خونده بودم؛ نمیدونم چرا موقع شنیدن شون یه مقدار چشام نمناک شد و قفسه سینه م گرفت یه کم! این عمرِ گذشته رو کجا میشه دریابیم؟ نشستم چندتایی غزل از منزوی خوندم و چندتاشون رو هم بلند خوندم و صدام رو ضبط کردم همینطوری ، واسه آینده ، که به یادگار یه چیزی از خودم ، ازین روزا داشته باشم.


اسفند رو دوست دارم ، هوا خیلی خوب میشه ، بوی عید کم کم سرک میکشه لابلای شاخه های درختا ،  زمین و آسمون پررنگ تر میشه و انگار که همه چی داره تر و تازه میشه؛ مخصوصا این که خوبی امسال اینه که توی اسفند هیچ امتحانی ندارم و میتونم راحت برم بیرون قدم بزنم ، کتاب بخونم و زندگی رو راحت تر از قبل بگیرم.


 برف امسال من رو یاد برف های سالای اخیر انداخت ، یاد برف سال کنکورم و قدم زدن تنهایی توی برف و سکوت و سرما ، برف  دو ، ترم سه و ترم پنج ؛ و چقدر خاطرات  توی ذهنم شفاف و روشن باقی می مونه


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

گروه آموزشی دبیران زبان انگلیسی دوره دوم متوسطه ناحیه 1 اصفهان اخبار خبرهایی فیلم های تازه beroozrasaanonline@gmail.com satellitekuwaittech بهارهاي پياپي.. خواب ها و رویاهای من مرجع مقالات تخصصي طراحي سايت طراحي دکوراسيون داخلي دنياي فناوري