فردا تولد دو تا رفیقای بدفازِ  راست دست چپِ   پایِ   دانشجوی پزشکیِ  ادمینِ هواخواهیِ کتاب خونِ  دوست داشتنی! یکی تنضیف ، و یکی رضا! تنضیف که الان کنار تختم واستاده و داره با بچه ها چرت و پرت میگه درباره ی بخشای ترم بعد! چرت و پرت میگه و خودشم میخنده ! همینطوری ایستاده ، یه پاش رو هم آورده بالا ، اول بهش گفتم مثل لک لکا ایستادی! گفت از بچگی دوست داشتم لک لک باشم ، به خاطر کارتون«خداوند لک لک ها را دوست دارد»! بعد یهو بچه ها گفتن اونی که موقع ایستادن پاش رو بالا میگرفت لک لک نیست ، فلامینگو عه!‌بعد دیدم اشتباه گفتم ، بهش گفتم از بچگی لک لک رو اشتباهی دوست داشتی! 

رضا هم که زنگ زدیم یه نیم ساعتی صحبت کردیم قبل شام ، از همه چی ، از تولدش و رفیقای دیگه و شبکه های اجتماعی و. احتمالا هفته ی بعد بیاد مشهد و امیدوارم بشه توی این هوای نسبتا خوب یه بیرونی رفت لااقلامیدوارم همیشه سالم باشن هردوتاشون


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کسبينه هر چی کی بخوای هست LoverToLover محصولات آموزشی و کمک آموزشی ایفایل load ing... ردپای دوست منتظرگرافیک تــــنـــهـــایـــی