بخش داخلی تموم شد.یه بخش سخت ، سنگین و نفس گیر.روزای آخر منتهی به امتحان ، روزشماری می کردم که هرچه سریعتر امتحان رو بدم و تموم شه و راحت شم .خیلی مسخره و مزخرف بود این روزای آخر.

شب امتحان ، علی رغم این که خواستم زود بخوابم ، حدود ۳-۴ساعت توی تختخواب پهلو به پهلو شدم. آخرش تونستم دو سه ساعتی قبل امتحان بخوابم.این بدخوابی رو دو شب دیگه هم تجربه کردم توی یک هفته ی اخیر ، و هر شب هم آرزو می کردم که کاش یه هفت تیر کنار بالشتم می بود ، تا می تونستم مغزم رو خلاص کنم!!

ظهر ، بعد امتحان ، رفتم کتابخونه مرکزی فردوسی ، یه دوری زدم بین کتاب های انبوهی که توی قفسه ها بود ، کتاب غرش طوفان رو که ادامه ی ژوزف بالسامو بود رو بعد دو سال پیدا کردم و یه تورقی کردم.بعد از ناهار دو سه ساعت خوابیدم و بعدش رفتم پردیس کتاب .چند تا کتاب برای ریحانه خریدم ، و دو تا هم برای خودم.بعد رفتم پاساژ مهتاب.بعدش هم حرم.امشب حرم خیلی خیلی شلوغ بود.چند تا عکس گرفتم از شعر هایی که روی سنگ های دیواره های حرم بود.

این عصرای بعد امتحانا رو خیلی دوست دارم.بعدش می شه با خیال راحت بری یه دوری بزنی و یه نفسی تازه کنی  ، توی زندگی ای که الان همه اش شده استرس و فشار و بی حوصلگی و بی خوابی و بی خوابی و بی خوابی.

یادش بخیر ، یه زمانی ، سرم به بالشت نرسیده خوابم برده بود.!


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

BTS MY LIFE بانک کتاب امین | فروشگاه اینترنتی کتاب | خرید کتاب کمک درسی امیرحسین خسروی مقالات مفید موفقیت خرید تحقیق و مقاله و پاورپوینت رنگین کمان فروشگاه اینترنتی گوگل کالا